خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (به طور) خستگیناپذیر
[قید]
infatigablement
/ɛ̃fatigabləmɑ̃/
غیرقابل مقایسه
1
(به طور) خستگیناپذیر
1.Ce député a infatigablement combattu ce projet de loi.
1. این نماینده مجلس به طور خستگیناپذیری علیه این لایحه مبارزه کرده است.
2.Elle explique infatigablement la méthode de travail.
2. او به طور خستگیناپذیری شیوه کار را توضیح میدهد.
تصاویر
کلمات نزدیک
infatigable
infarctus
infantilisme
infantile
infanterie
infatué
infect
infecter
infectieux
infection
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان