خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حشره
[اسم]
l'insecte
/ɛ̃sɛkt/
قابل شمارش
مذکر
1
حشره
1.Il y a des papillons et d'autres insectes dans le jardin.
1. پروانهها و حشرات دیگری در باغ وجود دارند.
2.Le moustique est un insecte que nous n'aimons pas.
2. پشه حشرهای است که ما دوستش نداریم.
تصاویر
کلمات نزدیک
inscrit
inscrire
inscription
insatisfait
insatisfaction
insecticide
insectivore
insee
insensibiliser
insensibilité
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان