خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . الهام
[اسم]
l'inspiration
/ɛ̃spiʀasjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
الهام
وحی
1.Les artistes ont besoin d'inspiration pour leur travail.
1. هنرمندان برای کارشان نیاز به الهام دارند.
2.On sent dans cette poésie la chaleur de l’inspiration.
2. در این شعر گرمای الهام را حس میکنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
inspirateur
inspection
inspecteur
inspecter
insoutenable
inspirer
instabilité
instable
installateur
installation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان