خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آنی
2 . عکس فوری
[صفت]
instantané
/ɛ̃stɑ̃tane/
قابل مقایسه
1
آنی
فوری، لحظهای
[اسم]
l'instantané
/ɛ̃stɑ̃tane/
قابل شمارش
مذکر
2
عکس فوری
عکس لحظهای، عکس یهویی
1.Les instantanés obtenus avec cet appareil sont de bonne qualité.
1. عکسهای فوری که با این دوربین عکاسی گرفته میشوند کیفیت خوبی دارند.
تصاویر
کلمات نزدیک
instant
instance
instamment
installé
installer
instaurer
instigateur
instigation
instiller
instinct
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان