خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آموزش
2 . دستور
3 . تحقیق
[اسم]
l'instruction
/ɛ̃stʁyksjˈɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
آموزش
تعلیم
1.L'instruction n'est qu'une part de l'éducation.
1. آموزش فقط بخشی از تربیت است.
2
دستور
دستورالعمل
1.Instruction ministérielle
1. دستور وزارت
3
تحقیق
بازپرسی
1.Instruction du premier degré devant le juge
1. بازپرسی درجه اول مقابل قاضی
تصاویر
کلمات نزدیک
instructif
instructeur
institutrice
institution
instituteur
instruire
instruit
instrument
insu
insubordination
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان