خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شکایت کردن
[عبارت]
intenter un procès à
/ɛ̃tɑ̃te œ̃ pʁɔsɛ a/
1
شکایت کردن
1.Je vous ai payé 1000 $ pour intenter un procès à mon beau-frère.
1. من برای شکایت کردن از برادر شوهرم 1000 دلار به شما پرداختم.
2.Tu ne dois pas intenter un procès à ton père.
2. تو نباید از پدرت شکایت کنی.
تصاویر
کلمات نزدیک
intenter
intensivement
intensité
intensifier
intensification
intention
intentionnel
interactif
interaction
interbancaire
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان