خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . درک متقابل
[اسم]
l'intercompréhension
/ɛ̃tɛʀkɔ̃pʀeɑ̃sjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
درک متقابل
1.L'intercompréhension entre les habitants de ces quatre îles.
1. درک متقابل بین ساکنین این چهار جزیره.
تصاویر
کلمات نزدیک
interclasse
interchangeable
intercepter
intercaler
intercalaire
interculturel
intercéder
interdiction
interdiction de
interdire
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان