خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ممنوعیت
[عبارت]
interdiction de
/ɛ̃tɛʀdiksjɔ̃ də/
1
ممنوعیت
منع
1.Il existe ici la loi d'interdiction de fumer dans les lieux publics.
1. قانون ممنوعیت استعمال دخانیات در مکانهای عمومی در اینجا وجود دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
interdiction
intercéder
interculturel
intercompréhension
interclasse
interdire
interdisciplinaire
interdisciplinarité
interdit
interface
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان