خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . غیر مسئولانه
2 . (با)مسؤولیت تخفیف یافته
3 . نسنجیده
4 . (فرد) غیر مسئول
[صفت]
irresponsable
/iʁɛspɔ̃sˈabl/
قابل مقایسه
1
غیر مسئولانه
وظیفهنشناس، سهل انگار
1.Le président de la République est irresponsable.
1. رئیس جمهوری وظیفه نشناس است.
2
(با)مسؤولیت تخفیف یافته
1.C'est un gouverneur irresponsable.
1. این یک دولتمرد است با مسئولیت تخفیف یافته
3
نسنجیده
بیفکر
1.Une attitude irresponsable
1. گرایش نسنجیده
[اسم]
l'irresponsable
/iʁɛspɔ̃sˈabl/
قابل شمارش
مذکر
4
(فرد) غیر مسئول
بدون مسئولیت
1.Ne soyez pas irresponsable!
1. بدون مسئولیت نباشید.
تصاویر
کلمات نزدیک
irresponsabilité
irrespirable
irrespectueux
irremplaçable
irrattrapable
irrigation
irriguer
irritation
irriter
irrité
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان