خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سر کسی کلاه گذاشتن
[عبارت]
jouer un tour de cochon à quelqu'un
/ʒwe ɛ̃ tuʁ də kɔʃɔ̃ a kɛlkɛ̃/
1
سر کسی کلاه گذاشتن
سر کسی شیره مالیدن
1.Il te propose de faire la paix ? Méfie-toi, qu’il ne te joue pas un tour de cochon.
1. او به تو پیشنهاد کرد صلح کنید؟ مراقب باش که سرت شیره نمالد.
2.J'ai joué un tour de cochon à Béatrice.
2. من سر "بئاتریس" کلاه گذاشتم.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت اللفظی این عبارت "ترفند خوک به کسی زدن" است که در حقیقت کنایه از "سر کسی کلاه گذاشتن" و "سر کسی شیره مالیدن" است.
تصاویر
کلمات نزدیک
jouer un rôle
jouer le joueur
jouer la mouche du coche
jouer la montre
jouer la comédie
jouet
joueur
joufflu
joug
jouir
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان