خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شخم زدن
2 . شیار انداختن
3 . سخت تپیدن
[فعل]
labourer
/labuʁˈe/
فعل گذرا
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
شخم زدن
1.Labourer un champ
1. مزرعهای را شخم زدن
2
شیار انداختن
خط انداختن
1.Piste labourée par le galop des chevaux
1. مسیرهای شیار افتاده از تاخت اسبها
3
سخت تپیدن
به شدت ضربان قلب داشتن
تصاویر
کلمات نزدیک
labour
laborieux
laborieusement
laboratoire
labo
labyrinthe
lac
lacer
lacet
laconique
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان