خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بند (کفش)
[اسم]
le lacet
/lasɛ/
قابل شمارش
مذکر
1
بند (کفش)
1.Mes chaussures ont des lacets très longs.
1. کفشهایم بندهای خیلی بلندی دارند.
2.Mon lacet est desserré.
2. بند کفشم شل است.
تصاویر
کلمات نزدیک
lacer
lac
labyrinthe
labourer
labour
laconique
lacrymal
lacrymogène
lacté
lacune
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان