خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کم حرف
2 . کوتاه
[صفت]
laconique
/lakɔnik/
قابل مقایسه
[حالت مونث: laconique]
[جمع مونث: laconiques]
[جمع مذکر: laconiques]
1
کم حرف
1.J'étais toujours laconique à l'école
1. من همیشه در مدرسه کم حرف بودم.
2
کوتاه
مختصر
1.Son discours était très laconique.
1. سخنرانی او خیلی کوتاه بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
lacet
lacer
lac
labyrinthe
labourer
lacrymal
lacrymogène
lacté
lacune
lacérer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان