خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پرتاب (موشک به فضا)
2 . مراسم معرفی [یک محصول جدید]
3 . آغاز
[اسم]
le lancement
/lɑ̃smɑ̃/
قابل شمارش
مذکر
1
پرتاب (موشک به فضا)
1.J'ai regardé le lancement de la fusée à la télévision.
1. من پرتاب موشک را در تلویزیون تماشا کردم.
2.Le lancement d'Ariane 5 aura lieu demain.
2. پرتاب "آریان" 5 فردا انجام میشود.
2
مراسم معرفی [یک محصول جدید]
1.Le lancement de ce produit s'est fait exclusivement sur internet.
1. مراسم معرفی این محصول تنها [منحصرا] در اینترنت انجام شده است.
2.Le lancement de produit s'est déroulé la semaine dernière.
2. مراسم معرفی این محصول هفته گذشته برگزار شده است.
3
آغاز
شروع
1.Comment allez-vous gérer le lancement de cet événement?
1. شما چطور آغاز این واقعه را مدیریت خواهید کرد؟
2.Date de lancement d'événement: 2007-11-01
2. تاریخ شروع اتفاق: 2007-11-01
تصاویر
کلمات نزدیک
lance-roquettes
lance-pierres
lance
lamé
lampée
lancer
lancer du poids
lancer franc
lancer une offensive
lanceur
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان