خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . لینک
2 . ارتباط
[اسم]
le lien
/ljɛ̃/
قابل شمارش
مذکر
1
لینک
پیوند
1.Les pages Internet contiennent souvent des liens vers d'autres pages.
1. صفحات اینترنتی اغلب شامل لینکهایی به دیگر صفحات هستند.
Ajoutez un lien/cliquer sur un lien
یک لینک اضافه کردن/روی لینکی کلیک کردن
2
ارتباط
رابطه
1.Le détective a découvert un lien entre les deux affaires.
1. کارآگاه ارتباطی بین دو مورد کشف کرده است.
les liens étroits/le lien social/les liens familiaux...
ارتباطات تنگاتنگ/ارتباط اجتماعی/ارتباطات خانوادگی...
renforcer le lien social
ارتباط اجتماعی خود را قوی کردن
rompre ses liens
ارتباطات خود را قطع کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
lie-de-vin
lie
licorne
licol
licite
lier
lier une relation
lierre
liesse
lieu
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان