خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ساکن شدن
2 . سکونت کردن
[فعل]
se loger
/lɔʒe/
فعل بی قاعده
فعل بازتابی
[گذشته کامل: logé]
[حالت وصفی: logeant]
[فعل کمکی: être ]
صرف فعل
1
ساکن شدن
پیدا کردن محل زندگی
1.À quel hôtel logerez-vous ?
1. در کدام هتل ساکن میشوید؟
2.Il est difficile de se loger à Paris
2. ساکن شدن در "پاریس" سخت است.
2
سکونت کردن
اقامت داشتن، منزل کردن
(loger)
1.J'ai logé dans un hôtel pendant plusieurs jours.
1. من چندین روز در یک هتل اقامت داشتم.
2.Pour mon stage à Paris, je loge chez mon cousin.
2. برای کارآموزیام در پاریس، من خانه پسرعمویم سکونت میکنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
logement
loge
logarithme
loft
locution
logeur
loggia
logiciel
logique
logiquement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان