خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . منطق
2 . منطقی
[اسم]
la logique
/lɔʒik/
قابل شمارش
مونث
1
منطق
1.La logique, c'est la science du raisonnement.
1. منطق، علم استدلال است.
2.Tout le travail est fait avec logique.
2. تمام کار با منطق انجام شده است.
[صفت]
logique
/lɔʒik/
قابل مقایسه
[حالت مونث: logique]
[مذکر قبل از حرف صدادار: logique]
[جمع مونث: logiques]
[جمع مذکر: logiques]
2
منطقی
معقول
1.Dans les circonstances, sa conduite est logique.
1. در شرایط، رفتار او معقول است.
2.Déduction logique.
2. نتیجهگیری منطقی.
تصاویر
کلمات نزدیک
logiciel
loggia
logeur
loger
logement
logiquement
logis
logistique
logo
logé
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان