خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دراز
2 . طولانی
3 . درازا
[صفت]
long
/lɔ̃/
قابل مقایسه
[حالت مونث: longue]
[جمع مونث: longues]
[جمع مذکر: longs]
1
دراز
بلند
cheveux/ongles... longs (longues)
مو/ناخن...بلند
Je ne l'aime pas avec les cheveux longs.
او را با موهای بلند دوست ندارم.
2
طولانی
un moment/trajet...long
مدت زمان/راه...طولانی
1. Le chemin est encore long.
1. راه همچنان طولانی است.
2. On fera un long voyage ensemble.
2. ما با هم سفری طولانی خواهیم کرد.
être long
طولانی بودن [طول کشیدن]
C’est encore long jusqu’à Noël.
تا نوئل بسیار طول خواهد کشید. [حالا حالاها تا نوئل مانده.]
être long à faire quelque chose
انجام کاری طولانی شدن
1. c'est long de travailler sur ton niveau de langue.
1. طول میکشد تا روی سطح زبانت کار کنی.
2. Ce sera long ?
2. طول خواهد کشید؟
de longue durée
بلند مدت [طولانی مدت]
1. les objectifs de longue durée
1. اهداف بلند مدت
2. un contrat de longue durée
2. قرارداد بلند مدت
[اسم]
le long
/lɔ̃/
قابل شمارش
مذکر
3
درازا
طول
3 m de long
3 متر طول
un bateau de trois mètres de long
قایقی با 3 متر طول
en long
از طول
au long des rues/de la plage...
در طول خیابان/ساحل...
1. Il y a des chemins de randonnée tout le long de la côte.
1. در تمام طول جزیره مسیرهای گردشی وجود دارد.
2. marcher au long des rues
2. در طول خیابان قدم زدن
تصاویر
کلمات نزدیک
londres
londonien
lombaire
loisir
loire
long métrage
long-courrier
longer
longiligne
longitude
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان