خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نیروی کار
[اسم]
la Main-d’œuvre
/mɛ̃‿d‿œvʁ/
قابل شمارش
مونث
1
نیروی کار
کارکنان
1.Le prix de la main-d’œuvre pèse lourdement sur cette industrie.
1. هزینه نیروی کار، بشدت روی این صنعت فشار می آورد.
2.Une partie de la main-d'oeuvre sont des hommes et l'autre partie sont des femmes.
2. بخشی از کارکنان مرد هستند و بخش دیگر زن هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
main-d'œuvre
main
maillot de corps
maillot de bain
maillot
main-forte
mainate
mainmise
maint
maintenance
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان