خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شهردار
[اسم]
le maire
/mɛʀ/
قابل شمارش
مذکر
[مونث: mairesse]
1
شهردار
1.Nous voterons l'année prochaine pour élire le nouveau maire.
1. سال آینده برای انتخاب کردن شهردار جدید رای خواهیم داد.
2.Pour la première fois en 2014, une femme a été élue maire de Paris.
2. برای اولین بار در سال 2014 یک خانم (به عنوان) شهردار "پاریس" انتخاب شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
maintien
maintenir
maintenant
maintenance
maint
mairie
mais
maison
maison d'édition
maison de campagne
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان