خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شهرداری
[اسم]
la mairie
/meʀi/
قابل شمارش
مونث
[جمع: mairies]
1
شهرداری
1.C'est où, la mairie ?
1. شهرداری [ساختمان شهرداری] کجاست ؟
2.Il est élu à la mairie de Paris.
2. او در شهرداری "پاریس" انتخاب شده است.
à la mairie
برای منصب شهرداری
Plusieurs candidats postulent à la mairie.
نامزدهای زیادی برای منصب شهرداری ثبتنام میکنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
maire
maintien
maintenir
maintenant
maintenance
mais
maison
maison d'édition
maison de campagne
maison de plain-pied
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان