خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عادت
[اسم]
la manie
/mani/
قابل شمارش
مونث
1
عادت
1.Elle a la vilaine manie de se ronger les ongles.
1. او عادت مخرب جویدن ناخنهایش را دارد.
2.J'ai la manie de faire le ménage tous les matins.
2. من عادت دارم هر صبح کارهای خانه را انجام دهم.
تصاویر
کلمات نزدیک
manichéen
maniaquerie
maniaque
maniable
mangue
maniement
manier
manifestant
manifestation
manifeste
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان