خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خراب کردن
[فعل]
massacrer
/masakʀe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: massacré]
[حالت وصفی: massacrant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
خراب کردن
درب و داغون کردن
1.Ce groupe a massacré plusieurs chansons des Beatles.
1. این گروه چندین آهنگ "بیتلز" را خراب کردهاند.
2.Ma sœur a massacré la moquette en peignant les murs.
2. خواهرم به هنگام رنگ کردن دیوارها، موکت را خراب کرده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
massacre
massacrant
mass-média
masqué
masquer
massage
masse
massepain
masser
masseur
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان