1 . جمعیت 2 . جرم (فیزیک) 3 . پتک [ابزار]
[اسم]

la masse

/mas/
قابل شمارش مونث

1 جمعیت مردم، توده مردم

  • 1.Ce spectacle plaît à la masse.
    1. این نمایش برای مردم خوشایند بود.
  • 2.Une masse de personnes s'est rassemblée pour fêter la nouvelle année.
    2. جمعیتی از افراد برای جشن گرفتن سال جدید دور هم جمع شدند.

2 جرم (فیزیک)

  • 1.Avec les données suivantes, calculez la masse de la terre.
    1. با داده‌های زیر، جرم زمین را حساب کنید.

3 پتک [ابزار] (le masse)

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان