خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مادی
2 . تجهیزات
[صفت]
matériel
/mateʀjɛl/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: matérielle]
[جمع مونث: matérielles]
[جمع مذکر: matériels]
1
مادی
مالی
1.Heureusement, il n'y a eu aucune victime dans l'incendie, seulement des dégâts matériels.
1. خوشبختانه هیچ قربانیای در حادثه نبوده است، فقط خسارات مادی.
2.On oppose souvent les préoccupations matérielles et spirituelles.
2. اغلب فکر و خیالهای مادی و معنوی را در تقابل با یکدیگر قرار میدهیم.
[اسم]
le matériel
/mateʀjɛl/
قابل شمارش
مذکر
2
تجهیزات
لوازم، وسایل
1.Le contrôle du matériel sera effectué par des experts.
1. کنترل تجهیزات به دست متخصصان صورت خواهد گرفت.
2.Le matériel de cette usine est vétuste.
2. تجهیزات این کارخانه فرسوده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
matériaux
matériau
matérialiste
matérialisme
matérialiser
matériel informatique
matériellement
maudire
maudit
maugréer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان