خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به دنیا آمدن
2 . زاده (چیزی) بودن
3 . پدیدار شدن
[فعل]
naître
/nɛtʀ/
فعل بی قاعده
فعل ناگذر
[گذشته کامل: né]
[حالت وصفی: naissant]
[فعل کمکی: être ]
صرف فعل
1
به دنیا آمدن
متولد شدن
مترادف و متضاد
mourir
naître à 3 heures/en italie...
ساعت 3/در ایتالیا... متولد شدن
1. Elle est née à trois heures du matin.
1. او ساعت سه صبح به دنیا آمد.
2. Il naît plus de filles que de garçons.
2. تعداد دختران متولد شده از پسران متولد شده بیشتر است.
3. Je suis né en Italie, mais je vis actuellement en Chine.
3. در ایتالیا به دنیا آمدهام؛ اما اکنون در چین زندگی میکنم.
2
زاده (چیزی) بودن
به وجود آمدن
مترادف و متضاد
découler
provenir
résulter
naître de quelque chose
زاده چیزی بودن
1. Cela est né de son arrogance.
1. این زاده غرورش است.
2. Cet accord est né de longues négociations.
2. این توافق زاده مذاکرات طولانیمدت است.
3
پدیدار شدن
formal
مترادف و متضاد
se lever
tomber
1.Le jour va naître.
1. روز پدیدار میشود.
تصاویر
کلمات نزدیک
nazisme
nazi
navré
navrant
navire
naïf
naïve
naïvement
naïveté
ne
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان