خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پره بینی
[اسم]
la narine
/naʀin/
قابل شمارش
مونث
[جمع: narines]
1
پره بینی
سوراخ بینی
1.Elle est née avec une seule narine.
1. او با یک سوراخ بینی به دنیا آمد. [هنگام تولد یک سوراخ بینی داشت.]
تصاویر
کلمات نزدیک
narguer
narcotique
narcissisme
narcissique
narcisse
narquois
narrateur
narratif
narration
narrer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان