خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مرحله
[اسم]
le niveau
/nivo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: niveaux]
1
مرحله
سطح، رده
1.Le niveau de l'eau était monté après la pluie.
1. سطح آب بعد از باران بالا آمده است.
2.Le premier niveau de ce jeu vidéo est très simple.
2. اولین مرحله این بازیویدئویی بسیار ساده است.
3.Un sportif de haut niveau
3. ورزشکار رده بالا
تصاویر
کلمات نزدیک
nirvana
nippon
nippes
nipper
nihiliste
nivelage
niveler
nièce
nième
no-man’s land
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان