1 . برقرار کردن
[فعل]

nouer

/nwe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: noué] [حالت وصفی: nouant] [فعل کمکی: avoir ]

1 برقرار کردن ایجاد کردن

  • 1.Il veut nouer des contacts sociaux.
    1. او می‌خواهد ارتباطهای اجتماعی برقرار کند.
  • 2.Nos pays ont noué d'excellentes relations.
    2. کشورهای ما روابط بسیار خوبی برقرار کرده‌اند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان