خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . برقرار کردن
[فعل]
nouer
/nwe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: noué]
[حالت وصفی: nouant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
برقرار کردن
ایجاد کردن
1.Il veut nouer des contacts sociaux.
1. او میخواهد ارتباطهای اجتماعی برقرار کند.
2.Nos pays ont noué d'excellentes relations.
2. کشورهای ما روابط بسیار خوبی برقرار کردهاند.
تصاویر
کلمات نزدیک
notre-dame
notre
notoriété
notoirement
notoire
nougat
nouilles
nounou
nounours
nourrice
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان