[اسم]

la nounou

/nunu/
قابل شمارش مونث

1 دایه

  • 1.Il passe la journée chez sa nounou.
    1. او تمام روز را نزد دایه‌اش می‌گذراند.
  • 2.La nounou s'occupe de nos enfants tous les mercredis.
    2. هر چهارشنبه دایه مراقب بچه های ماست.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان