خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شب
[اسم]
la nuit
/nɥi/
قابل شمارش
مونث
[جمع: nuits]
1
شب
1.Ça sera probablement la dernière nuit.
1. احتمالا این آخرین شب خواهد بود.
2.Je serai ici encore une nuit.
2. یک شب (دیگر) نیز در اینجا خواهم بود.
cette nuit
امشب/دیشب
1. Il est entré cette nuit.
1. دیشب برگشت.
2. Il va rentrer cette nuit.
2. امشب برمیگردد.
avant la tombée de la nuit
پیش از فرارسیدن شب
تصاویر
کلمات نزدیک
nuisible
nuisance
nuire
nues
nudité
nuit blanche
nuitée
nul
nullement
nullité
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان