خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چرخیدن
[فعل]
orbiter
/ɔʁbitˈe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: orbité]
[حالت وصفی: orbitant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
چرخیدن
در مداری چرخیدن
1.Orbiter autour du Soleil
1. دور خورشید چرخیدن
تصاویر
کلمات نزدیک
orbite
orateur
orangerie
oranger
orangeade
orchestral
orchestration
orchestre
orchestrer
orchidée
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان