خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیشپاافتاده
2 . عادی
3 . حد معمول
4 . غذای هرروزه
[صفت]
ordinaire
/ɔʁdinˈɛʁ/
قابل مقایسه
1
پیشپاافتاده
معمولی
1.qualité ordinaire
1. کیفیت معمولی
2.vin ordinaire
2. شراب معمولی
2
عادی
معمولی
1.Le cours ordinaire des choses
1. جریان عادی امور (چیزها)
[اسم]
l'ordinaire
/ɔʁdinˈɛʁ/
قابل شمارش
مذکر
3
حد معمول
1.une intelligence au-dessus de l'ordinaire
1. هوشی بالاتر از حد معمولی
4
غذای هرروزه
غذای معمول
1.Un bon ordinaire
1. غذای معمول و خوب
تصاویر
کلمات نزدیک
orchidée
orchestrer
orchestre
orchestration
orchestral
ordinal
ordinateur
ordinateur portable
ordination
ordonnance
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان