خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پا فراتر گذاشتن
[فعل]
outrepasser
/utʀəpɑse/
فعل گذرا
[گذشته کامل: outrepassé]
[حالت وصفی: outrepassant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
پا فراتر گذاشتن
فراتر رفتن (از)، تجاوز کردن (از)
1.Outrepasser ses droits.
1. از حقوق خود فراتر رفتن.
2.Paul outrepassa son pouvoir en la renvoyant.
2. "پل" با اخراج کردن او از قدرتش پا فراتر گذاشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
outremer
outre-tombe
outre-mer
outre-manche
outre-atlantique
outrer
outré
ouvert
ouvertement
ouverture
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان