خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اثر
2 . کار
[اسم]
l'ouvrage
/uvʀaʒ/
قابل شمارش
مذکر
1
اثر
اثر ادبی، کتاب
1.C'est un ouvrage sur l'économie mondiale.
1. این یک کتاب در خصوص اقتصاد جهانی است.
2.Voici un bel ouvrage de marqueterie.
2. این هم یک اثر زیبا از تزئین باچوب وگوش ماهی.
2
کار
شغل
تصاویر
کلمات نزدیک
ouvrable
ouverture d'esprit
ouverture
ouvertement
ouvert
ouvrage de référence
ouvragé
ouvrant
ouvre-boîte
ouvreur
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان