خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کارگر
[اسم]
l'ouvrier
/uvʀije/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: ouvriers]
[مونث: ouvrière]
1
کارگر
1.C'est un excellent ouvrier.
1. او یک کارگر عالی است.
2.Son père est ouvrier dans cette usine.
2. پدرش در این کارخانه کارگر است.
تصاویر
کلمات نزدیک
ouvreur
ouvre-boîte
ouvrant
ouvragé
ouvrage de référence
ouvrir
ouvré
ouzbékistan
ouï-dire
ouïe
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان