خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پروانه
[اسم]
le papillon
/papijɔ̃/
قابل شمارش
مذکر
1
پروانه
1.L'été est la saison des papillons.
1. تابستان فصل پروانهها است.
2.La chenille se transformera bientôt en papillon.
2. کرم پیلهساز به زودی به پروانه تبدیل خواهد شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
papille
papier-calque
papier à dessin
papier peint
papier paraffiné
papillonner
papillote
papoter
paprika
papy
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان