خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فویل مخصوص آشپزی
2 . پوست (کاغذ بستهبندی)
3 . فویل (رنگ مو)
[اسم]
la papillote
/papijˈɔt/
قابل شمارش
مونث
1
فویل مخصوص آشپزی
1.Saumon en papillote
1. ماهی سالمون پیچیده در فویل آشپزی
2
پوست (کاغذ بستهبندی)
3
فویل (رنگ مو)
1.Une femme en papillotes
1. زنی با موهای فویل گذاشته شده
تصاویر
کلمات نزدیک
papillonner
papillon
papille
papier-calque
papier à dessin
papoter
paprika
papy
paquebot
paquet
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان