خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . وراجی کردن
[فعل]
papoter
/papɔte/
فعل ناگذر
[گذشته کامل: papoté]
[حالت وصفی: papotant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
وراجی کردن
پرچانگی کردن
1.Ils ont papoté pendant des heures au sujet de leurs collègues.
1. آنها در مورد همکارانشان ساعتها پرچانگی کردند.
2.On a papoté sur une terrasse.
2. ما در تراس وراجی کردیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
papillote
papillonner
papillon
papille
papier-calque
paprika
papy
paquebot
paquet
paquet-cadeau
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان