خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تقسیم (کردن)
[اسم]
le partage
/paʀtaʒ/
قابل شمارش
مذکر
1
تقسیم (کردن)
به اشتراک گذاشتن، سهیم (شدن)
1.Le partage de l'héritage a convenu à tous.
1. تقسیم ارثیه به نظر همه قابل قبول آمد.
2.Mon directeur encourage le partage des idées entre collègues.
2. رئیسم از به اشتراک گذاشتن ایدهها بین همکاران استقبال میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
part de marché
part
parsemer
parricide
parrainer
partager
partagé
partance
partenaire
partenariat
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان