خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سرگرمی
[اسم]
le passe-temps
/pɑstɑ̃/
غیرقابل شمارش
مذکر
1
سرگرمی
تفریح
1.Mes nouveaux passe-temps sont le jardinage et la lecture.
1. سرگرمیهای جدید من باغبانی و مطالعه هستند.
2.Mon passe-temps, c'est le modélisme.
2. سرگرمی من ساخت مدل است.
تصاویر
کلمات نزدیک
passe-passe
passe-partout
passe-montagne
passe en retrait
passe
passeport
passer
passer au rouge
passer du coq à l'âne
passer du temps avec
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان