خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به مدت (نشاندهنده مدت زمانی تمامشده)
2 . آویزان
3 . معلق (اداری، قضایی و...)
4 . نظیر
5 . آویخته
[حرف اضافه]
pendant
/pɑ̃dɑ̃/
1
به مدت (نشاندهنده مدت زمانی تمامشده)
وقتی
مترادف و متضاد
au cours de
pendant 10 ans/5 semaines...
طی [در] 10 سال/5 هفته...
1. Ça s’est passé pendant l’été.
1. در تابستان اتفاق افتاد.
2. J'ai étudié l'allemand pendant cinq ans au collège.
2. من 5 سال در دانشکده زبان آلمانی خواندم.
3. Le directeur a travaillé dans l'entreprise pendant dix ans.
3. مدیر 10 سال در شرکت کار کرد.
pendant que
وقتی که [هنگامی که]
1. Je me repose pendant qu'il travaille.
1. هنگامی که او کار میکند، من استراحت میکنم.
2. Pendant que je serai à la boucherie, vous irez à la boulangerie.
2. وقتی که من توی قصابی هستم، شما بروید به نانوایی.
نکته درباره pendant
pendant برای نشان دادن دورهای است که در گذشته شروع شده و حالا دیگر تمام شدهاست.
[صفت]
pendant
/pɑ̃dɑ̃/
قابل مقایسه
[حالت مونث: pendante]
[جمع مونث: pendantes]
[جمع مذکر: pendants]
2
آویزان
آویخته
مترادف و متضاد
ballant
tombant
la langue/les oreilles... pendant(es)
زبان/گوشهای... آویزان
1. Il y a des fruits pendants, non récoltés partout dans ce jardin.
1. در کل این باغ میوههای آویزان و چیده نشده وجود دارد.
2. Mon chien a les oreilles pendantes.
2. سگ من گوشهای آویزان دارد.
3
معلق (اداری، قضایی و...)
بلاتکلیف
formal
specialized
un dossier/procès/une affaire/question... pendant(e)
پروندهای/پروسهای/کاری/سوالی... معلق
1. Ces points restent à votre dossier pendant deux ans à partir de la date de l'infraction.
1. این مسائل از دو سال پیش، پس از تاریخ جرم، در پرونده معلق شما باقی میمانند.
2. Les données restent dans votre dossier pendant sept ans.
2. اطلاعات در پرونده معلق شما باقی میمانند.
[اسم]
le pendant
/pɑ̃dɑ̃/
قابل شمارش
مذکر
4
نظیر
شبیه
faire pendant
شبیه بودن
Les tables de nuit font pendants de chaque côté du lit.
این میزهای پاتختی در دو گوشه تخت شبیه به هم هستند.
5
آویخته
آویز
old use
pendants d'oreilles
گوشواره [گوشآویز]
تصاویر
کلمات نزدیک
pendaison de crémaillère
pendaison
pendable
penché
pencher
pendeloque
pendentif
penderie
pendouiller
pendre
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان