خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (فرد) بازنده
2 . بازنده
[اسم]
le perdant
/pɛʁdɑ̃/
قابل شمارش
مذکر
1
(فرد) بازنده
1.Il a été le gros perdant dans cette affaire.
1. او بزرگترین بازنده این معامله بود.
2.Louis est le perdant de cette compétition.
2. "لوئی" بازنده این رقابت است.
[صفت]
perdant
/pɛʁdɑ̃/
قابل مقایسه
2
بازنده
تصاویر
کلمات نزدیک
percée
percuter
percutant
percussions
percussionniste
perdition
perdre
perdre connaissance
perdre de vue
perdre la tête
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان