خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فحش دادن
[فعل]
pester
/pɛste/
فعل ناگذر
[گذشته کامل: pesté]
[حالت وصفی: pestant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
فحش دادن
ناسزا گفتن، بد و بیراه گفتن
1.Il peste contre le mauvais temps.
1. او به هوای بد [نامساعد] فحش میدهد.
2.Mon frère a pesté lorsqu'il s'est cogné l'orteil.
2. برادرم بد و بیراه گفت هنگامی که انگشت پایش به جایی برخورد کرد [کوبیده شد].
تصاویر
کلمات نزدیک
peste noire
peste
pessimiste
pessimisme
peseta
pesticide
pet
peter
petit
petit ami
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان