خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خوشایند
2 . خنده دار
[صفت]
plaisant
/plɛzɑ̃/
قابل مقایسه
[حالت مونث: plaisante]
[جمع مونث: plaisantes]
[جمع مذکر: plaisants]
1
خوشایند
دلپسند
1.C'est un lieu de travail plaisant.
1. محل کار خوشایندی است.
2.Ces ouvriers sont vraiment plaisants.
2. این کارگران واقعا خوشایند [دوست داشتنی] هستند.
2
خنده دار
مضحک
1.C'était une anecdote assez plaisante.
1. حکایت بسیار خنده داری بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
plaisancier
plaisance
plaisamment
plaire
plaintivement
plaisanter
plaisanterie
plaisir
plan
plan d'évacuation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان