خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اجاق گاز صفحهای
2 . صفحه
3 . پلاک
[اسم]
la plaque
/plak/
قابل شمارش
مونث
[جمع: plaques]
1
اجاق گاز صفحهای
1.Cette cuisine est équipée avec plaque électrique, four micro-ondes et réfrigérateur.
1. این آشپزخانه مجهز به اجاق گاز صفحهای برقی، مایکروفر و یخچال است.
2
صفحه
پوسته
1.Les palques tectoniques
1. صفحات تکنوتیکی زمین
3
پلاک
تابلو
1.On a mis une plaque commémorative sur ce bâtiment.
1. روی این ساختمان یک تابلو یادگاری گذاشتهاند.
تصاویر
کلمات نزدیک
plaquage
planétaire
plané
planète
plantureux
plaque d'immatriculation
plaque de but
plaque à gâteaux
plaquer
plaquette
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان