خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (در) هوای آزاد
[اسم]
le plein air
/plɛ̃ ɛʀ/
غیرقابل شمارش
مذکر
1
(در) هوای آزاد
بیرون
1.Les enfants jouent en plein air.
1. بچهها در هوای آزاد بازی میکنند.
2.Les sports de plein air sont plus agréables lorsqu'il fait beau.
2. ورزشهای هوای آزاد، هنگامی که هوا خوب است، دلچسبتر است.
تصاویر
کلمات نزدیک
plein
playback
plausible
platée
platonique
plein à craquer
plein-air
plein-emploi
plein-temps
pleinement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان