خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سرب
2 . فیوز
[اسم]
le plomb
/plɔ̃/
قابل شمارش
مذکر
1
سرب
1.C'est lourd comme du plomb.
1. مانند سرب سنگین است.
2.Le plomb est un métal qui se trouve naturellement partout dans notre environnement.
2. سرب فلزی است که به طور طبیعی همه جا در محیط زیست ما وجود دارد.
2
فیوز
1.Les plombs ont sauté.
1. فیوزها ترکیدند.
تصاویر
کلمات نزدیک
pliure
plissé
plisser
plinthe
plier
plombage
plomber
plomberie
plombier
plonge
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان