1 . سرب 2 . فیوز
[اسم]

le plomb

/plɔ̃/
قابل شمارش مذکر

1 سرب

  • 1.C'est lourd comme du plomb.
    1. مانند سرب سنگین است.
  • 2.Le plomb est un métal qui se trouve naturellement partout dans notre environnement.
    2. سرب فلزی است که به طور طبیعی همه جا در محیط زیست ما وجود دارد.

2 فیوز

  • 1.Les plombs ont sauté.
    1. فیوزها ترکیدند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان