خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شیرجه
2 . سقوط
[اسم]
le plongeon
/plɔ̃ʒˈɔ̃/
قابل شمارش
مذکر
1
شیرجه
1.Faire un plongeon
1. شیرجه زدن
2
سقوط
1.La voiture a fait un plongeon dans le ravin.
1. ماشین در دره سقوط کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
plongeoir
plonge
plombier
plomberie
plomber
plonger
plongeur
plongée
plongée en apnée
plongée libre
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان