خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . موقعیت
[اسم]
la position
/pozisjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
موقعیت
وضعیت
1.Nous recherchons la position des étoiles dans le ciel.
1. ما راجع به موقعیت ستارهها در آسمان تحقیق میکنیم.
2.Sur la carte, notre position est marquée en bleu.
2. روی نقشه موقعیت ما با رنگ آبی مشخص شده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
positif
poseur
poser un problème
poser un lapin à quelqu'un
poser des tuiles
positionner
positivement
posologie
possesseur
possessif
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان